معنی دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن, معنی دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن, معنی bmfاci fc rcاc lcbj، ت[bdb lcbj، bmfاci dld abj ت[bdb amjbi، bmfاci ksتrc amjbi، bmfاci bcsت lcbj, معنی اصطلاح دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن, معادل دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن, دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن چی میشه؟, دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن یعنی چی؟, دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن synonym, دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن تجدید شونده، دوباره مستقر شونده، دوباره درست کردن definition,